اخبار اجتماعی > بهداشت و درمان

روایتی متفاوت از حضور پزشکان در جنگ | همیشه یک ساک آماده کنار دستشان بود | پروژه‌ای که ۲ سال و نیم طول کشید


همشهری‌آنلاین – پروانه بندپی: همیشه وقتی صحبت از جنگ می‌شود، بیشتر فرماندهان ارشدِ جنگ در ذهن‌ها تداعی می‌شوند. بیشتر کتاب‌های موجود هم درباره عملیات‌هایی هستند که فرماندهان در آنها نقش‌آفرینی کرده‌اند. غافل از این که کادر درمان، یکی از مهم‌ترین ستون‌های جنگ ایران و عراق بوده‌اند و همه آنها هم داوطلبانه در جبهه حاضر می‌شدند و خیلی از آنان تا نزدیک خط آتش هم رفته‌اند.

کتاب «به سوی قاف» روایتی است از حضور جامعه پزشکی در دوران دفاع مقدس از زبان خودشان. این کتاب ۴ جلدی، روایتگر خاطرات کادر درمان از جراحان و پزشکان تا پرستاران و امدادگران و راننده‌های آمبولانس است.

این مجموعه ۴ جلدی به قلم حمیده طاهری، روزنامه‌نگار نوشته شده و به گفته خود او «جرقه نوشتن این کتاب جایی زده شد که با جراحانی مواجه شدم که همیشه بخش عمده صحبت‌شان درباره جراحی در زمان جنگ بود. و چون پدر خودم هم در طول جنگ در جبهه حضور داشت، احساس دین می‌کردم و همیشه دوست داشتم کاری برای جنگ انجام دهم.»

جلد اول خاطرات پزشکان زمان جنگ

روایتی متفاوت از حضور پزشکان در جنگ | همیشه یک ساک آماده کنار دستشان بود | پروژه‌ای که ۲ سال و نیم طول کشیدحمیده طاهری، روزنامه‌نگار است و ۲۵ سال سابقه کار خبرنگاری و روزنامه‌نگاری دارد. ۴۸ ساله است و از ۱۰ سال پیش به طور تخصصی کار تاریخ شفاهی انجام می‌دهد. او تا امروز ۱۲ جلد کتاب منتشر کرده اما خودش می‌گوید: کار اصلی ما همین کتاب «به سوی قاف» است که مربوط به تاریخ شفاهی جامعه پزشکی زمان جنگ است و اگر اغراق نباشد، اولین مجموعه‌ای است که در آن با حدود ۱۰۰ نفر از کادر درمان یا افرادی که مرتبط با بخش درمان دوره جنگ بودند، مصاحبه شده است.

«به سوی قاف» در ۴ جلد کتاب، ۳۰ قسمت پادکست و چند فیلم مستند تهیه شده است. جلد اول کتاب مصاحبه‌ای است با پزشکان و جراحان، جلد دوم و سوم؛ فرماندهان و مدیران و جلد چهارم به پرستاران و امدادگران جنگ اختصاص دارد. هر جلد هم حدود ۵۰۰ صفحه است.

طاهری، نویسنده کتاب ۴ جلدی «به سوی قاف» به همشهری‌آنلاین می‌گوید: قبل از نوشتن مجموعه ۴ جلدی به سوی قاف، من کتاب‌های دیگری در زمینه پزشکان و جراحان نوشته بودم. مثلا یک کتاب ۲ جلدی درباره پیشکسوتان و بنیانگذاران جراحی ایران نوشته‌ام که تاریخ شکل‌گیری جراحی در ایران است. کتاب پیشکسوتان چشم‌پزشکی ایران و کتاب پیشکسوتان جراحی عروق را هم نوشته‌ام. همه اینها هم به صورت کتاب تهیه شده‌اند و هم فیلم مستند.

او ادامه می‌دهد: در همین پروسه که داشتم تاریخ جراحی ایران را می‌نوشتم، با جراحانی مواجه شدم که همیشه بخش عمده صحبت‌شان درباره جراحی در زمان جنگ بود و اصلا جرقه نوشتنِ به سوی قاف از همین جا زده شد. من رفتم تحقیق کردم تا ببینم تا حالا کسی درباره تاریخ شفاهی پزشکان و جراحان زمان جنگ چیزی نوشته یا نه؟ تا جایی که من گشتم، چیزی در این رابطه پیدا نکردم. و همین شد شروع کار که بعدش با «موسسه بهداری رزمی» صحبت کردم و طرح را به آنها رائه دادم و کار را شروع کردیم.

«موسسه بهداری رزمی» در سال‌های جنگ ایران و عراق با یاری نیروهای درمانی سراسر کشور توانست خدمات زیادی به رزمندگان کند. برپایی بیش از ۶۵۰ اورژانس صحرایی، راه‌اندازی ۵۰ بیمارستان صحرایی، گذاشتن حدود ۱۹ هزار تخت نقاهتگاهی، انجام بیش از ۱۰۰ هزار عمل جراحی و انتقال بیش از ۱ میلیون مجروح و مصدوم شیمایی از جمله فعالیت‌های این موسسه بود.

همه مصاحبه‌ها را فیلمبرداری کردیم

همان‌طور که از نام کتاب برمی‌آید، بحث ما سیمرغ و درمانگری سیمرغ بود. برای همین در هر جلد با ۳۰ نفر مصاحبه شده که نمادی از سیمرغ است. این را خانم طاهری می‌گوید و ادامه می‌دهد: مثلا جلد اول اختصاص به مصاحبه با ۳۰ نفر از جراحان و پزشکان دارد که به طور مستقیم در بیمارستان‌های صحرایی حضور و فعالیت داشتند. پیدا کردن این جراحان و پزشکان برای مصاحبه کار بسیار سختی بود. چون بیش از ۳۰ سال از جنگ گذشته بود. اما درنهایت توانستیم ۳۰ نفر اصلی را پیدا کنیم و جلوی دوربین بیاوریم و با آنها درباره جراحی زمان جنگ مصاحبه کنیم. و خوشبختانه همگی در قید حیات بودند.

او می‌گوید: در کتاب‌های قبلی که نوشتم، تعدادی از اساتید فوت شده بودند اما در این جلد همه در قید حیات بودند و توانستیم همه را جلوی دوربین بیاوریم. ما از دکتر ایرج فاضل، دکتر محمدرضا کلانترمعتمدی و … که جراحان ارشد دوران جنگ بودند، شروع کردیم و بعد به بقیه رسیدیم. همه اسامی در کتاب موجود است.

این نویسنده تاریخ شفاهی می‌گوید: منابع این کتاب ۴ جلدی، تماما مصاحبه حضوری است و هر مصاحبه بین ۲ تا ۳ ساعت طول کشید و ما همه مصاحبه‌ها را فیلمبرداری هم کردیم. حتی بخشی از آنها را تبدیل به پادکست و کتاب صوتی کردیم تا صداهای آنها در اپلیکیشن‌های نوین‌تر هم باقی بماند.

او درباره حضور کادر درمان زن در جنگ هم می‌گوید: یک زن پزشک داشتیم؛ خانم دکتر کیهانی‌دوست که جزو پزشکان خط مقدم بود و ۲ نفر هم پرستار بودند که حضور خیلی پررنگی در مناطق جنگی داشتند.

پروژه‌ای که ۲ سال و نیم طول کشید

جلد دوم و سوم مجموعه به سوی قاف، به فرماندهان و مدیران بهداری‌ها اختصاص دارد. طاهری می‌گوید: از وزیر بهداشتِ زمان جنگ یعنی دکتر مرندی تا همه فرماندهان ارتش و سپاه که به نوعی در پروسه بهداری مناطق جنگی نقش داشتند؛ مدیران بهداری‌های مناطق مختلف، روسای بیمارستان‌های صحرایی و … . ما در این مجموعه با همه این افراد مصاحبه کردیم و بررسی کردیم که اینها برای بخش بهداری جنگ چه کارهایی کرده بودند. حقیقتا کار بسیار سختی بود؛ پیدا کردن و آوردن تک‌تک آنها جلوی دوربین کار سخت و زمان‌بری بود. این کار ۲ سال و نیم طول کشید و تمام‌وقت از ما وقت گرفت. یعنی از زمان مصاحبه تا تبدیل شدن به کتاب ۲.۵ سال طول کشید.

همیشه وقتی صحبت از تاریخ جنگ می‌شود، فقط مدیران و فرماندهان و جراحان دیده می‌شوند. برای همین ما جلد چهارم کتاب به سوی قاف را کاملا اختصاص دادیم به ما امدادگران جنگ. این را طاهری می‌گوید و ادامه می‌دهد: ۳۰ نفر از آنها را پیدا کردیم و با آنها مصاحبه کردیم. بیشتر اینها در زمان جنگ افراد کم‌سن و سالی بودند. اینها کسانی بودند که وقتی رزمنده‌ای مجروح می‌شد، او را به اورژانس منتقل می‌کردند.

بیشتر بخوانید؛

  • خیلی‌ها فکر می‌کنند پزشکان لای پر قو می‌خوابند

  • پزشکان چطور مرگ مغزی را تشخیص می‌دهند؟

  • بی‌پولی خیلی از پزشکان را بلاگر کرد

عجیب که این افراد تا الان دیده نشده بودند

طاهری می‌گوید: در این کتاب، همه سعی ما این بود که به بخشی از تاریخ جنگ که مربوط به جامعه پزشکی بود، ادای دین کنیم و خیلی عجیب بود که این افراد تا الان دیده نشده بودند. و البته امیدواریم الان آنان را درست ببینیم.

نویسنده کتاب به سوی قاف می‌گوید: چیزی که درباره جامعه پزشکی زمان جنگ برای خود من جذابیت داشت و حتی عجیب بود، کار داوطلبانه و ازخودگذشتگیِ جراحان و پزشکان بود. اکثر این افراد، رزیدنت جراحی بودند. فقط ۲ – ۳ نفر جراحان ارشد بودند. و همه هم می‌دانستند که بیمارستان‌های صحرایی وسط عملیات هستند. با این حال همیشه یک ساک آماده کنار دست‌شان داشتند تا اگر با آنها تماس گرفته شد، فورا بروند جبهه. اینها ۱۰ تا ۱۲ ساعت قبل از عملیاتی که همه چیز آن محرمانه ‌بود، همدیگر را پیدا می‌کردند. بدون موبایل و تلفن. تصور این میزان از هماهنگی الان برای ما سخت است. خود دکتر ظفرقندی – وزیر بهداشت فعلی – تعریف می‌کرد که من همیشه کنار دستم در مطب، یک ساک آماده بود. چون می‌دانستیم اگر به ما زنگ بزنند، حتی وقت نمی‌کنیم تا خانه برویم و ساک برداریم.

این روزنامه‌نگار ادامه می‌دهد: موضوع دیگری که در زمینه درمان در زمان جنگ برای خودم خیلی جالب است، بیمارستان‌های صحرایی هستند. بیمارستان‌های صحرایی در جنگ ایران و عراق روند رو به رشد و خیلی جالبی داشتند. بیمارستان‌های صحرایی اول به صورت سوله بودند و بعد به صورت سوله‌های بتنی ساخته شدند. روند پیشرفت این بیمارستان‌ها برای من خیلی جالب بود.

این روزنامه‌نگار می‌گوید: کلا از بین ۱۲ جلد کتابی که تا الان منتشر کردم و مجموعه مصاحبه‌هایی که با آدم‌های مختلف انجام دادم، مجموعه ۴ جلدی «به سوی قاف» برای خودم خیلی جالب و عجیب بود؛ صحبت کردن با ۱۰۰ نفر که هرکدام از نگاه مختلف به جنگ نگاه می‌کردند و در بخش درمان جنگ حضور داشتند و همگی حلقه‌های یک زنجیر بودند. واقعا تجربه فوق‌العاده‌ای برای من بود.



منبع:همشهری آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا