نگاه متفاوت افروغ و کچویان به انقلاب اسلامی | شمس آلاحمد درباره انقلاب چه گفت؟
همشهری آنلاین- علیالله سلیمی: اندیشمندان بسیاری درباره زمینهها، وقوع و تداوم انقلاب اسلامی ایران در تاریخ معاصر نوشته و کتابهای متعددی را منتشر کردهاند که بازخوانی آثاری از این مجموعه، به روشنگری در زمینه تحول اجتماعی بزرگی بنام انقلاب اسلامی ایران کمک میکند.
- انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن
کتاب«انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن» نوشته دکتر عماد افروغ، در قالب سیزده گفتار به موضوع انقلاب اسلامی و مبانی آن میپردازد. دو گفتار اول به طور عمده ناظر به آسیبشناسی و ضرورت، ارکان و مبانی نقد جمهوری اسلامی به منظور بازتولید انقلاب اسلامی است. فصلهای سوم تا پنجم معطوف به ارائه تبیینی علّی و فلسفی بر اساس روششناسی رئالیسم از انقلاب اسلامی است. فصلهای ششم تا نهم کتاب، با محوریت اندیشه سیاسی امام (ره)، ناظر به مفاهیم مشروعیت، مردمسالاری دینی و آزادی و دموکراسی (مردمسالاری) است. فصلهای دهم و یازدهم اشاره به برخی دستاوردها و ضعفها دارد و در نهایت در قالب فصلهای دوازدهم و سیزدهم به دو بسط فکری و اجتماعی انقلاب اسلامی، یعنی جریان نوظهور اصولگرایی خلاق و انتقادی و جنبش حزبالله اشاره شده است. در مجموع، نگرش صدرایی امام در تبیین انقلاب اسلامی، فلسفه اجتماعی و نگرش ویژه ایشان به جامعه و نگاه مبتنی بر تعامل دین و جامعه و بهاصطلاح نگاه ربطی و ارائه تعریفی بدیع از مشروعیت بهعنوان ترجمانی از دو مؤلفه حقانیت و مقبولیت، همراه به اشاره به برخی دستاوردهای عملی، فکری و اجتماعی از اشارات مورد نظر در مجموعه گفتارهاست.
- انقلاب اسلامی ایران و انفتاح تاریخ
کتاب«انقلاب اسلامی ایران و انفتاح تاریخ» با عنوان فرعی: بیداری اسلامی در بهار عربی، به قلم دکتر حسین کچویان، ماهیتی نظری دارد که با رویکرد تاریخی دنبال می شود. دکتر کچویان در این کتاب سعی کرده با نگاهی جامعهشناختی و با تذکر به اقتضائات و امکانهای تاریخی، انقلابهای اخیر منطقه و مهمتر از آن پیوند آنها با انقلاب اسلامی را مورد کنکاش قرار دهد. به گفتۀ کچویان در این کتاب «ما با دو سوال محوری سروکار داریم. سوال اول ناظر به ماهیت و هویت این جنبشهاست و میپرسد که آیا آنها جنبشهای اسلامی هستند یا چنانچه فرضیات رقیب ادعا میکنند، ماهیت لیبرال دموکراتیک از نوع سکولار یا تجددی دارند؟ سوال دیگر دقیقاً به فرضیۀ پایهای این بررسی برمیگردد. چنانکه با نگاهی تاریخی میپرسد که آیا جنبشهای کنونی منطقه در پیوند با انقلاب اسلامی ایران قرار دارند و نتیجۀ موج حاصله از آن در جهان، به ویژه جهان اسلام میباشند؟ با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، اسلام به عنوان ایدئولوژی با کارکرد و نقش ماهوی و محوری خود در این انقلاب به گونه ای ظاهر شد که اساساً با ایجاد درک کاملاً متفاوتی از معنا و حقیقت انقلاب، موجبات تحولی جوهری در نظریهپردازی انقلابها و پیدایی «نسل چهارم»ی از نظریههای انقلاب را فراهم آورد. این تحول که از وجهی در مسیر تحولات قبلی در فهم انقلاب بعد از انقلاب شوروی، از نقش عمدۀ آگاهی و اراده در پیدایی انقلابها حکایت میکرد، از جهاتی با وجود تأکید جوهریتر بر جایگاه محوری ایدئولوژی، نظریهها و درک مارکسیستی از انقلاب را رد میکرد. تفسیرهای لنینیستی از انقلاب که از دید بسیاری از مارکسیستها، تجدیدنظرطلبانه و انحرافی از مارکسیسمِ راستآیین نیز قلمداد میشود، بهرغم توجه به نقش ایدئولوژی و واردکردن ارادهگرایی در نظریۀ مارکسیستی انقلاب برای تعدیل جبرگرایی اقتصادی تفسیر انگلسی، همچنان درچارچوب ضرورت تاریخی به انقلاب و امکان آن فکر میکرد.
- حدیث انقلاب
کتاب«حدیث انقلاب» اثری دوجلدی و مجموعهای از سخنرانیها و نوشتههای شمس آلاحمد با موضوع انقلاب اسلامی است. کتاب حاضر، مشتمل بر بیست و شش مقاله و متن سخنرانی از «شمس آل احمد» پیرامون جلوههای متعدد انقلاب اسلامی، تاریخ انقلاب و انقلاب فرهنگی است که در دو مجلد با عنوانهای آزادی و مرزهایش و استقلال فرهنگی، ارائه گردیدهاند. از جمله مطالب مندرج در کتاب، میتوان به این موارد اشاره کرد: بختیار و جنبش ملت؛ منطبق با مردم، موازی با دولت؛ آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی؛ آزادی و مرزهایش؛ استقلال فرهنگی؛ فرهنگ انقلاب یا انقلاب فرهنگی؛ رسالت فرهنگیان در انقلاب فرهنگی؛ در کارزار تدارک انقلاب فرهنگی و با باغبانان انقلاب.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «من نمیشناسم کسی را که آزادی را نخواهد. تو میشناسی؟ معدودی را شنیدهام که آزادی را میپرستند. و من همه این ادعاها را باور دارم. نمیتوانیم کسی را نشان بدهیم که آزادیخواه نباشد. یک سوسیالیست، یک مارکسیست، یک کمونیست، یک فاشیست، یک نازیست، یک لیبرال، یک رادیکال، یک مسلمان، یک مسیحی و خلاصه هر کس، با هر دین و مذهب و ایدئولوژی، همه آزادیخواهند. وقتی همه میگویند آزادیخواهیم، چطور میتوان شک کرد؟ من که قادر نیستم. تو، کدام فاشیست و مستبدی را میشناسی که آزادی نمیخواهد؟ کدام موجود زندهای را میشناسی که چنان رفتار کند که آزادی دمبه است و او گربه! گربهای که میگوید: پیفپیف، از دمبه بدم میآید؟ تمام جنایات طول تاریخ بشر، به نام آزادی انجام شده است. کجا خواندهای که هیتلر گفته باشد میخواهم اروپا را به قید بکشم. اسکندر و ناپلئون و نادر و هیتلر و امریکا و روس، همه میخواستهاند و میخواهند دنیا را آزاد کنند.»