روایت عجیب سارقی پارکوکار معروف به «سنجاب»
همشهری آنلاین؛ متهم جوانی ۲۱ ساله و پارکو کار است. او مدعیست که دوستانش به او می گفتند «سنجاب»
چطور وارد خانه ها می شدی؟
به من می گویند سنجاب! می دانید چرا؟ چون به راحتی از درخت بالا می روم و خودم را به طبقات اول یا دوم می رسانم اما من ورزشکارم و پارکو کار. چون ورزشکارم و لاغر هستم، این استعداد را درونم پرورش داده ام.
استعداد کار خلاف؟
اشتباه کردم که در راه خلاف خرجش کردم.
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
باند ما فامیلی است؛ یکی از آنها برادرم و مابقی پسرعموهایمان هستند.
به چند خانه دستبرد زده اید؟
۵ یا ۶ خانه.
بیشترین اموالی که سرقت کردی، چقدر بود؟
ما می رفتیم خانه های بالای شهر. خب خودتان که می دانید در آن خانه ها، پر است از طلا، سکه و دلار. معمولا بالای ۳ یا ۴ میلیارد تومان از هر سرقت گیرمان می آید. در یکی از خانه ها، قندان طلایی برداشتیم که خب اصلا به قیافه اش نمی خورد بالای ۳ میلیارد تومان ارزش داشته باشد. راستی یک اتفاق جالب دیگر هم یادم آمد، در یکی از سرقت ها، درحالیکه سرگرم صحبت با موبایلم بودم، یکی از کشوها را باز کردم و با دلار و یورو، میان لباس های زنانه مواجه شدم. اصلا نمی خواستم در کشو را باز کنم چون به دنبال گاوصندوق بودم. درواقع ما دزد گاوصندوق هستیم اما خب از روی کنجکاوی و شانسی در را باز کردم و با آن همه دلار و یورو مواجه شدم.
گفتی دزد گاوصندوق هستی، چطوردر گاوصندوق ها را باز و محتویات داخل آن را سرقت می کردید؟
ببینید شگرد ما این بود که من از درخت بالا می رفتم و از طریق بالکن وارد خانه های طبقه اول یا دوم می شدم. سپس به جست و جو در خانه می پرداختم و گاوصندوق را پیدا می کردم. خب این را هم می دانید که اکثراعیان نشین ها، در خانه هایشان گاوصندوق دارند و اموال قیمتی شان را درون گاوصندوق قرار می دهند. سپس گاوصندوق را از طریق بالکن یا پنجره به پایین پرتاب می کردم.
کسی متوجه آن همه سر و صدا نمی شد؟
در یک چشم بهم زدن انجام می دادم. یکی از همدستانم اطراف را می پایید و دیگری سوار بر موتور بود. من هم فورا از درخت پایین آمده و گاوصندوق را برمی داشتم، ترک موتور می نشستم و سپس فرار می کردیم.
چطور دستگیر شده اید؟
در یک مهمانی در اصفهان بودم. خب پلیس تهران خیلی زیرک تر از این حرفهاست و امکان ندارد مجرمی به راحتی بتواند فرار کند. هرجا باشد در نهایت گیرش می اندازد.